سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وطن - دکتر غریب


لینک دونی


همفکری
ایساتیس
شهید خیبریان
عسلستان غزل
واژه واژه حرف دل
یه مسافر
صدای عدالت
عکسستان
خانواده
کتابهای استاد مطهری
هیت عاشقان سید الشهداء
پروانه ی مهاجر
قصه گو
پروازدرملکوت (نماز)
یادداشتهای یک معلم/خبرنگار
دلنوشته هایی از سنگ
حاج محسن

تعداد بازدید

v امروز : 12 بازدید

v کل بازدیدها : 190394 بازدید

جستجو در مطالب

مطالب قبلی

دختران ما
کودکان ما
یهودی ها
سفید و سیاه
احترام به یکدیگر
. حکومت عدل علی
. از مطهری بخوانیم
زندگی در کانادا 1&2
زندگی در کانادا 3&4
دیدار با امام زمان(ع)
. دشمن اصلی ما1&2
دموکراسی علی(ع)
. دروغ و کج فهمی ها
. از خاطرات پزشکی من
هالوین و تهاجم فرهنگی
توبه - شعر بازگشت به خود
نیازاجتماعی، ایثار یا عدالت؟
افکار عمومی و اخبار در غرب
ریشه ی بی احترامی به یکدیگر
سیستم انتخاب در جوامع مختلف
خشکه مقدس های جاهل و علی(ع)
بقیه ی آرشیو
درد ملی فکر نکردن
پاییز 1386
زمستان 1385
بهار 1385
زمستان 1384

آهنگ وبلاگ

85/2/15 :: 10:59 صبح

باسلام و تشکر از همه ی دوستانی که در بخش نظرات این چند مدت خبر گرفته اند و نظر داده اند.

چند روزی است در وطن هستم.در میان عزیزانم.در میان انبوه خاطراتم.از غریبی در امده ام.چند روز طول کشید تا به دود و آلودگی عادت کنم .حالا دیگر از دست سردردهای روزهای اول خلاص شده ام.چشمم به چشمان معصوم کودکان شهرم که می افتد دلم می سوزد.هوای سالم از انهادریغ شده است.نمی دانم چه مقدار از تقصیر بر جغرافیای شهرم است و چه مقدار آن به عهده ی تاریخ شهرم!هرچه هست این هم ازحقوق مسلمی است که از همه دریغ شده و نمی دانم چه قدر به فکر احقاقش هستندو درجه ی اولویتش چقدر است؟به نظر تمام تلاش به کار برده می شود تا بتوانندوضعیت آلودگی اورژانس را به حالت غیر اورژانس تبدیل کنند!ریه های کوچک فرزندان این ملت مثل ریه های پیرمردان سیگاری پر از کدورت هاست.گذشته از این نمی دانم تا چه اندازه بچه های مملکت ما از داشتن حق مسلم پدر و مادر خوش حال و امید وار به آینده بر خوردارند؟ 

گذشته هایم را در کوچه کوچه های شهرمی بینم.مردمم را.در شهر که قدم می زنم به صورت ها وبه برخوردها نگاه می کنم.به حرف ها گوش می کنم.آنچه کم می بینم لبخند است و آرامش.همه به نوعی از هم طلبکارند.به هم بی اعتمادند.در خارج از ایران هم که بودیم با نگاه های عاری از اعتماد و دوستی ایرانی ها آشنا بودیم . از نگاه ها می شد فهمید که فردی که از کنارت با قالب یک غیر ایرانی رد شد به واقع یک ایرانی است!

 وضع جوانان هم تعریفی ندارد.در هر خانواده ای سراغی از جوانی دچار افسردگی اضطراب و نا امیدی می یابی. اینجا و آنجا.منظورم البته جوانان متعلق به خاندان با نفوذ درجه یک نیست!آدم های معمولی را می گویم. اگر چه این وصع در بچه های دوران بمباران های هوایی عراق که حالا دیگر بیست و چند ساله اند بیشتر است.

این سفر نامه ادامه دارد!


منوى اصلى

خانه v
شناسنامه v
پارسی بلاگv
پست الکترونیک v
 RSS  v

لوگوى وبلاگ

موضوعات وبلاگ

اوقات شرعی

اشتراک در خبرنامه

 

template designed by Rofouzeh