سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دکتر غریب


لینک دونی


همفکری
ایساتیس
شهید خیبریان
عسلستان غزل
واژه واژه حرف دل
یه مسافر
صدای عدالت
عکسستان
خانواده
کتابهای استاد مطهری
هیت عاشقان سید الشهداء
پروانه ی مهاجر
قصه گو
پروازدرملکوت (نماز)
یادداشتهای یک معلم/خبرنگار
دلنوشته هایی از سنگ
حاج محسن

تعداد بازدید

v امروز : 2 بازدید

v کل بازدیدها : 189828 بازدید

جستجو در مطالب

مطالب قبلی

دختران ما
کودکان ما
یهودی ها
سفید و سیاه
احترام به یکدیگر
. حکومت عدل علی
. از مطهری بخوانیم
زندگی در کانادا 1&2
زندگی در کانادا 3&4
دیدار با امام زمان(ع)
. دشمن اصلی ما1&2
دموکراسی علی(ع)
. دروغ و کج فهمی ها
. از خاطرات پزشکی من
هالوین و تهاجم فرهنگی
توبه - شعر بازگشت به خود
نیازاجتماعی، ایثار یا عدالت؟
افکار عمومی و اخبار در غرب
ریشه ی بی احترامی به یکدیگر
سیستم انتخاب در جوامع مختلف
خشکه مقدس های جاهل و علی(ع)
بقیه ی آرشیو
درد ملی فکر نکردن
پاییز 1386
زمستان 1385
بهار 1385
زمستان 1384

آهنگ وبلاگ

89/3/24 :: 6:47 عصر

 حمله به دفتر آیت الله صانعی و لگد مال کردن  قران و تصویر امام خمینی و هتک حرمت سید حسن خمینی  را نمی توان کار ی در حمایت ازاسلام و ولایت فقیه دانست.

خدایا شر این حامیان کم شعور را ازسر  اسلام کم کن و به گردانندگان پشت صحنه  باز گردان.


87/12/4 :: 6:45 عصر

دینى و نمازی که نتواند جلوی دروغگویى و بى‌احترامى به حقوق دیگران را بگیرد، برای جوان ما جذاب نیست
 
 

یاری: سید محمد خاتمی هفدهم فرودین ماه سال 80 در اجلاس سراسری نماز گفت:«در قرآن وای بر تارکان نماز گفته  نشده است، ولى گفته شده است: ویل للمصلین. وای برنمازگزارانى که ریا مى‌کنند یعنى دین را وسیله به  دست آوردن و خریدن دنیای خویش کرده اند، آن را دست مایه برخورداری از زندگى‌های اعتباری  دنیاکرده اند. والذین هم یرائون و یمنعون الماعون، درد جامعه ندارند. نمازمى خوانند، اما نسبت به  بدبختى های موجود در جامعه، بدبختى هایى که انسان و بشریت با آن روبه روست، حساس نیستند. وای بر این نمازگزاران نمازی که نتواند جلوی فریب، دروغگویى، بى‌احترامى به حقوق دیگران، به سادگى آبرو و حیثیت افراد را از تریبون ها وموقعیت‌های مختلف بردن را بگیرد، برای جوان ما جذاب نیست.»

به گزارش پایگاه خبری یاری، متن کامل سخنرانی رئیس دولت اصلاحات در این مراسم بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین. الصلوه والسلام على خیر خلقه و اشرف بریه ابى القاسم محمد و على آله الطیبین  الطاهرین.

در آستانه ولادت با سعادت انسان کامل ، سرور و سالار همه زنان و نیزالگوی برتر همه انسان های  معرفت جو و حقیقت خواه و انسان دوست وخداپرست ، حضرت زهرای مرضیه که فردا روز تولد آن  بزرگوار است ، هستیم و نیز در روز هفدهم شهریور، یک روز بزرگ ، تعیین کننده و طبعا همواره به یادماندنى  در خاطره تاریخى این ملت، روز ظهور و بروز اراده ایمانى ملتى که برای خدا خواستار آزادی ، استقلال و سربلندی بود و در مقابل تهاجم دشمن ایستاد و شهیدان فراوانى داد و یکى از فرازهای مهم آن ، راه روشن  و البته سختى که به 22 بهمن 57 منتهى شد، 17 شهریور بود. یاد همه شهیدان این روز را گرامى مى داریم و نیز با این مناسبت ها اجلاس سراسری نماز که روح زهرای مرضیه نماز بود، روح انقلاب ما نماز بود، هدف  انقلاب ما و هدف بعثت پیامبران اقامه نماز به معنى واقعى کلمه بود.

بنابراین میان هر سه حادثه ای که ما در آن ، قرار داریم تناسب هست، گرچه دانشگاهیان عزیزگلایه داشتند و این گلایه را به من کردند که  [اجلاس ]نماز و دانشگاه درهنگامى برگزار مى شود که دانشگاه ها تعطیل است و توقع داشتند هنگامى  که رونق دانشگاه‌هاست ، برگزار بشود که البته معذورات وامکانات جناب آقای قرائتى و دوستان عزیز کاملا قابل فهم است، اما این توقع هم وجود داشت، به خصوص که گاه دانشگاهیان و دانشجویان عزیز ما مورد بى مهری قرارمى گیرند و دانشگاه و دانشجویانى که اکثریت قریب به اتفاق آن ها به انقلاب علاقه مندند و در تقویت انقلاب مى کوشند و دارای روح پرسشگر وحقیقت جو هستند و نقش ممتازی در همه دوره ها داشتند، باید بیش تر موردتوجه باشند و توقع داشتند که این اجلاس در سال تحصیلى برقرار بشود که من همین جا هم از دانشگاهیان و دانشجویان عزیز عذرخواهى مى کنم و هم برنامه تنظیم شده ای را که جناب آقای  قرائتى و دوستان دارند و تغییر دادن آن زیاد آسان نیست، توجیه مى کنم. به خصوص که دانشگاهیان نشان  دادند که درامر دین و نماز هم جدی هستند. نمونه آن ، آمارهایى ست که حضرت حجه الاسلام والمسلمین  جناب آقای قرائتى دادند.

اجازه بدهید به مناسبت عنوان این نشست یعنى دانشگاه و نماز کمى درباره نسبت میان نماز و معرفت  سخن بگویم . نماز که ترجمه صلوه است ، به معنى دعاست و دعا روح واقعى ادیان الهى ست. دعا معراج جان  آدمى‌ست  بادعا انسان از زمین کنده می‌شود و در هستى استعلا مى یابد و نماز آسان‌ترین، سنجیده ترین، زودیاب ترین و عالى‌ترین مصداق دعاست.

هم شکل نماز وهم محتوای نماز از امتیازات فوق العاده ای  برخوردار است. کار آسان، کوتاه، اما بسیار پرمحتوا و تکان دهنده، حرکتى که با تکبیر و بزرگ دانستن خدا وبرتر دانستن خدا نسبت به همه چیز و همه کس آغاز مى‌شود، با حمد وستایش خدا، با استعانت و مدد گرفتن از خدا و جز خدا هیچ نیرویى را ندیدن و با هدایت خواستن از خدا و ذکر عظمت خدا ادامه مى‌یابد، با رکوع و سجود که اوج تواضع انسان در مقابل خیر مطلق، کمال مطلق، حکمت مطلق  و علم مطلق است، نماز اوج مى گیرد و نشان مى‌دهد که انسان که برخوردار از روح خدایى‌ست ، تنها و تنها شایسته آن است که در برابر کمال، حکمت، علم وزیبایى مطلق تواضع کند و نه در مقابل هیچ کس و هیچ چیز دیگر و با درود وشهادت به یگانگى خدا، به پیامبری پیامبر که در عین حال عبد خداست و باسلام به عالم و آدم پایان  مى پذیرد. نماز یک حرکت کوتاه ولى پرمحتواست.

نماز زیباترین و بزرگ ترین عبادت است و در بینش قرآنى عبادت راه اساسى و مهم معرفت است ما خلقت  الجن والانس الا لیعبدون که ((یعبدون ))را((یعرفون )) هم تفسیر کرده اند و فرقى هم نمى کند. مهم این است  که در قرآن راه معرفت عمل است ، نه تفکر به معنى رایج آن . علمى که مشهود و معهوداست ، علم های  حصولى و امری ذهنى ست . علم عبارت است از تصدیقات وتصوراتى که انسان دارد و این در واقع  صورت برداری از واقعیت است و معلوم نیست که همیشه این علم‌ها ما را به واقعیت برساند. هم خطاپذیر است و هم از عمل انفکاک پذیر است . چه بسیار علم هایى که حجاب حقیقت است ، جهل مرکب است و انسانى  که توهم درک حقیقت کرده است این وهم رابه جای حقیقت مى‌گذارد و چه بسا که براساس این وهم انگاری زیان‌ها و خسارت‌های فراوانى را به جامعه بشری مى‌زند و نیز چه بسا علم های حصولى و درک ها که هرگز در عمل به کار نمى آیند. کم نیستند کسانى که به زیان و یا فایده امری معرفت دارند، ولى این علم آن ها را از این که از دست زدن به آن کار پرهیز کنند یا به آن کار مبادرت کنند وادار نمى کند یا باز نمى دارد. علم  از عمل منفک مى شود. ((اضله الله على علم )) شاید یکى از مصداق‌های همین معنا باشد که علم هست، ولى  شخص در عمل گمراه است. این علم‌های حصولى از اعمال و رفتار انفکاک پذیرند، در حالى که علم حقیقى  باید منجر به عمل شود و درعمل تجلى بیابد. نوع دیگری از علم داریم که امر وجودی‌ست . مقدمات این علم  تصورات و تصدیقات و امور ذهنى نیستند.

مقدمه این علم عمل است واعبد ربک حتى یاتیک الیقین یعنى علم  یک حرکت است و این حرکت منجر به وصول مى شود  وصول به حقیقت، اتصال وجودی عالم با معلوم، حضور وجود معلوم نزد عالم و نسبت به حقیقت والا و متعالى که امکان احاطه علمى بر او هم نیست، علم در این جا یعنى شرف حضور یافتن انسان در پیشگاه معبود و معروف و معلوم. این علم عین وجود و نور است  راه این معرفت عبادت و عمل است، در عبادت قصد تقرب مقوم عمل است و بدون این قصد عبادت  تحقق نمى‌یابد. البته درعبادت‌های توقیفى، قصد قربت مقوم و شرط اصلى‌ست و در سایر اعمال هم مى‌توان  با قصد قربت آن عمل عادی را تبدیل به عبادت کرد. مهم قصد تقرب در عبادت شرط است، عبادتى که مقدمه  و از مبادی علم به این معنایى‌ست که خدمت عزیزان عرض کرده‌ام و وقتى مى‌گوییم تقرب و قرب، از یک حرکت سخن مى‌گوییم . حرکتى که لحظه به لحظه شما را به یک مقصد نزدیک مى‌کند و اگر این حرکت  نباشد،عبادت تحقق نمى یابد و عبادت واقعى هنگامى ست که این قرب و این حضور و حصول حاصل شود و معرفت حقیقى یعنى همین . حضرت امام (ره ) در یکى از آثارشان ، مى فرمایند: ربنا آتنا فى الدنیا حسنه و فى لاخره حسنه ، حسنه یعنى  قرب.

به میزان قربى که انسان به حضرت حق دارد، از حسنه و نیکویى برخوردار است. قرب عین حسنه است و حسنه یعنى قرب چه در دنیا و چه در آخرت. این عبادت است که نماز عالى ترین وزیباترین و باشکوه ترین مصداق عبادت در ادیان الهى و به خصوص در اسلام است . البته ظواهر دارای اهمیت است ، اما این ظواهر در صورتى اهمیت دارندکه راه و گذرگاه ما به سوی باطن باشند. اما حقیقت نماز این نیست. اگر شما در شکل و ظاهر متوقف شدید، خودهمین شکل مانع حقیقت مى شود. نماز واین شکل و حرکت ها و اعمال حتماباید شما را به باطن نماز و به عمق نماز ببرد و ما باید زمینه این  باطن را درجامعه فراهم بیاوریم . ما اقامه نماز داریم ، نه نماز خواندن یا برگزار کردن نمازکه البته هر انسان مومن و مکلفى باید نماز بخواند، اما اقامه نماز امردیگری ست . درمقابل آن اضاعه صلوه داریم . و خلف من بعدهم قوم اضاع الصلوه وتبع الشهوات. اضاعه نماز در مقابل اقامه نماز و بدترین وضع اضاعه  نماز این است که روح نماز نباشد. چه شکل آن باشد و چه شکل آن نباشد. ما باید جامعه را به روح نماز فرابخوانیم . سوق دادن جامعه به باطن نماز و در آن جاست که اشتیاق کارساز است و نه اجبار. به اجبار نه مى شود کسى را نمازگزار واقعى کرد و نه نمازی که با زور و اجبار بر کسى تحمیل شده است، آن نماز واقعى‌ست.نماز باید چنان باشد که نمازگزار بهترین و بالاترین لذت‌ها را در نماز ببیند.

عشق پیدا کند، با اشتیاق برود و ما باید اقامه نمازکنیم. زمینه اشتیاق و شوق به نماز را با نشان دادن باطن نماز در اعمال و رفتارخود ما که مورد توجه و الگوبرداری جامعه هستیم ، نشان بدهیم . در قرآن وای بر تارکان نماز گفته  نشده است، ولى گفته شده است: ویل للمصلین. وای برنمازگزارانى که ریا مى‌کنند یعنى دین را وسیله به  دست آوردن و خریدن دنیای خویش کرده اند، آن را دست مایه برخورداری از زندگى‌های اعتباری  دنیاکرده اند. والذین هم یرائون و یمنعون الماعون، درد جامعه ندارند. نمازمى خوانند، اما نسبت به  بدبختى های موجود در جامعه، بدبختى هایى که انسان و بشریت با آن روبه روست، حساس نیستند. وای بر این نمازگزاران.نمازی که شما را به خلوص و صفا نرساند، نمازی که آتش درد دیگران را درجان شما شعله ور نکند، اگر هم نماز بگزارید، مخاطب ویل للمصلین در قرآن هستید. ممکن است ما که مدعى دین، ارزش ها و انقلاب هستیم و به نام انقلاب ودین بر این مردم حکومت مى کنیم ، کاری کنیم که مردم و به خصوص جوانان عزیز ما به جای گرایش به نماز از نماز زده بشوند. اگر دروغ ، فریب، اهانت به دیگران در جامعه ما رایج شد و حتى اگر گاه به نام ارزش از آن دفاع شد و ما مدعى طرفداری از دین بودیم ، جوان ما به سوی دین نخواهد آمد. دینى و نمازی که نتواند جلوی فریب، دروغگویى، بى‌احترامى به حقوق دیگران، به سادگى آبرو و حیثیت افراد را از تریبون ها وموقعیت‌های مختلف بردن را بگیرد، برای جوان ما جذاب نیست.

آن وقت ما،در مقابل یک لغزش کوچک جوان چنان برآشفته مى شویم که گویا آسمان به زمین آمده است و با شدیدترین وضع با او برخورد مى‌کنیم، اما دروغ مى‌گوییم، آبروی همدیگر را مى بریم، درد دیگران را نداریم. البته این که مى گویم، استثناء است، نمى‌خواهم بگویم که رایج است، مى خواهم بگویم که اگر ما، در عمل نشان دادیم که نماز جامعه را از منکر و فحشا نگه مى دارد، زمینه‌هایى فراهم آمد که زمینه فحشا در جامعه نبود و مدیریت ما چنین کاری را کرد، منکر، فقر، بدبختى، جهل و نادانى در جامعه نقش بربست و به نام خداو به نام دین چنین کاری شد، این  بزرگ‌ترین راه اقامه نماز در جامعه و جذب وجلب دیگران به نماز است.

وقتى که جوان ما دغدغه شغل دارد، دغدغه ازدواج دارد، حتى‌گاه به دلیل تحمیل بعضى سنت‌ها و عادت‌ها جلوی انجام اعمال مباح او گرفته  مى‌شود و بعد هم با یک لغزش یا حتى دست زدن به مباحاتى که سنت‌ها و عادت‌های ما نمى پسندد، با او برآشفته مى‌شویم، این جوان جلب و جذب نماز نخواهد شد. جوان نیازهایى دارد نیازهای معنوی و مادی که  مدیریت جامعه، کل جامعه باید بکوشد که این ها را برآورده کند. بنده به عنوان رییس جمهور معتقدم و نیز قوای مختلف کشور، همه ما که مسوول اداره کشوریم، اگر بتوانیم  این نیازها را به درستى بربیاوریم، چون به نام دین و به نام خدا بر مردم حکومت مى کنیم، دل‌های مردم و به خصوص دل های جوانان به سوی نماز و دین جذب خواهد شد. این کار اقامه نماز است.

البته برای ظاهر نماز و پیکر نماز هم باید تلاش کرد، زمینه‌های شوق وذوق را در جامعه فراهم آورد و نیز با توجه به عنایتى  که جناب آقای قرائتى به امر زکات دارند، نوعا در تعبیرهای قرآنى صلوه و زکات در کناریکدیگر آمده‌اند یعنى کار مهمى که اسلام مى‌خواهد بکند، اصلاح درون وساختن درون پاک و ناب برای انسان و اصلاح بیرون با رفع نیازهای جامعه وتوزیع درست امکاناتى که در جامعه هست که زکات یکى از مصادیق آن ونماد آن است. این دو با همدیگر پرداختن به درون فرد و جامعه و پرداختن به بیرون جامعه و برخوردار کردن جامعه هم به لحاظ معنوی و هم به لحاظ مادی کاری‌ست که اگر بشود، ترویج دین و نماز هم هست. به هرحال نقطه یارشته اتصال میان انسان وخدای انسان نماز است و در آیین اسلام این اتصال به سادگى، آسانى و راحتى و بى دغدغه برای هر انسانى بدون هیچ گونه واسطه فراهم آمده است.

شاید در عین حالى  که در هرلحظه باید دعا کرد ومى‌‌شود، دعا کرد وانسان این شرف وافتخار را یافته است که با خدای خود که کانون عظمت هستى‌ست ، اتصال برقرار بکند، به طور ویژه نماز این کانال ارتباط و رشته ارتباط است که  اگر ما بفهمیم و جوان ما این را درک بکند، احساس خواهد کرد، در دنیا لذتى و قدرت و قوتى بالاتر از این  نیست و روح انسان در نماز هم زیبایى را درک مى‌کند و هم با اتصال به کانون قدرت خود را قوی مى‌یابد. ترس و خوف و دلهره از او بیرون خواهد رفت و انسانى که چنین اعتقادی پیدا بکند، دیگر یا ممکن نیست که  دست به خطا و منکر وفحشا بزند یا بسیار دشوار خواهد بود و در نتیجه راه  صلاح و فلاح در جامعه باز خواهد شد. در جمع بزرگان ، علما، دانشگاهیان و مسوولان و شخصیت های محترم این توفیق را پیدا کردم که من هم  وجودم به نام نماز و در سمینار نماز متبرک بشود، گرچه به هر حال ما از غیبت حضرت آیت الله طاهری ، امام جمعه معززو محترم اصفهان در این مجلس ناراحتیم که به دلیل پیش آمدن آن سانحه وناراحتى که داشتند، نتوانستند در این جمع باشند و ما را میزبانى کنند. ازخداوند متعال برای ایشان طلب سلامتى مى کنیم و از خداوند متعال مى خواهیم که این مجلس با صفا و مجلسى که در آستانه تولد حضرت زهرا در روز هفدهم شهریور با پیام بلند و پر محتای رهبر معظم انقلاب اسلامى و باخلوص نیت جناب آقای قرائتى که  الحق خلوص نیت ایشان با همه کمبودامکانات خیلى کارها مى کند، برگزار شده است ، با حضور شما انسان های بزرگوار، امیدواریم که برای دنیا و آخرت همه ما منشاء خیر و برکت باشد وان شاالله خداوند همه  ما را از نمازگزاران واقعى قرار بدهد.

والسلام علیکم و رحمه الله


87/11/3 :: 6:55 عصر

سری به سایت زیر بزنید

سایت مربوط بهNorman Gary Finkelstein

است که به روایت تصویر به مقایسه ی وحشیگری های نازی ها با جنایات اسراییلی ها پرداخته.

 

 http://www.normanfinkelstein.com/article.php?pg=11&ar=2510

بازماندگان هولوکاست!!!

دیگر از مظلومیت خود سخن نگویید که جهان نمای واقعی شما را بی پرده می بیند.

با شمایان باید آن کنند که با نازیسم.

اگر عدالتی باشد.

 


87/2/24 :: 1:17 صبح

ساکن یکی از شهر های کانادا هستم،چند روز پیش وقتی دختر13  ساله باحجابم  از راه مدرسه طبق معمول پیاده به طرف خانه می آمد،برای دومین بار مواجه با بی حرمتی پسر ی می شودکه کلمه ای نا مفهوم خطاب به او فریاد می زند.از آنجا که دخترم  روز بعدبرای رفتن به مدرسه اکراه داشت ، بانظر مساعد ما در خانه ماند .بعد از تماس با مدرسه و گزارش نیامدن عمدی دخترم و توضیح علت آن ،به توصیه ی مسوول مدرسه به پلیس زنگ زدم .دو ساعت نگذشته بود که دو مامور پلیس ،خانمی میانسال و آقایی جوان به منزل ما آمدند و شرح ما وقع را از دخترم پرسیدند .سوالات مختلف از محل اتفاق ،سن، مشخصات پسر و همراهش و  اینکه آیااو همیشه این دو نفر در راه مدن به منزل می دیده یا نه پلیس را به این احتمال هدایت کرد که فرد مذکور از دانش آموزان دبیرستانی درهمین  اطراف بوده باشد.در بین سوالها  با توچه به حجاب دخترم،پرسیدند احتمال می دهی که این رفتار به خاطر حجاب تو و دین تو باشد؟

بعد از اتمام سوالات خانم پلیس که معلوم بود مافوق است.  برای دخترم توضیح داد که این رفتاری که فرد نسبت به تو انجام داده و سبب شده تو امروز به دلیل احساس عدم امنیت به مدرسه نروی و از آموزشت محروم شوی جرم است و قابلیت پیگیری دارد.در کانادا کسی حق ندارد به تو هر دلیلی بی حرمتی کند .از او خواست که اگر می تواندهمین امروز به مدرسه برود و به او اطمینان داد که هنگام برگشتن به منزل ماشین پلیس در کمین خواهد بود.به محض اینکه نارضایتی دخترم را دید،موافقت کرد از راه دیگری اقدام کنندو برای پیدا کردن فرد خاطی راهی شدند.قرار شد وقتی که این فرد را پیدا کردند و نتیجه ای به دست آمددخترم را در جریان بگذارند. در تماس بعدی پلیس معلوم شد در مراجعه ی  به دبیرستان و نهایتآبا پرس و جو از مسوولان مختلف ( دبیرستانیست که 1400 دانش آموز دارد )توانسته اند از پسر و همراهش بازجویی کنند.ظاهرا فرد مذکور موضوع را انکار می کند ولی دوستش حقیقت را می گوید و معلوم می شود که آن کلمه ی نامفهوم ،شخصیتی در فیلم 300 بوده.به هر حال، طبق گفته ی پلیس بعد از صجبت با پسرک و پدر و مادرش  به او تفهیم شده که اگر کوچکترین شکایتی بار دیگر  از او بشود پایش به زندان باز خواهد شد.و قرار بر این شده که برای رفع صدمه ی روحی به دخترم تا مدتی پسرک نباید از همان طرفی از خیابان که دخترم معمولآ استفاده می کند، استفاده کند .

نکته های جالب زیادی در این اتفاق دیدم .

1 طرف صحبت پلیس من نبودم دختر 13 ساله ام بود.اگرچه ابتدا من شکایت را طرح کردم.(شخصیت دادن به بزرگان فردای جامعه)

2 برخورد پلیس با خاطی هم دین و مسلک ،برای حمایت از یک غریبه که مورد ظلم قرار گرفته(آنچه ما از جامعه ی اسلامی انتظار داریم)

3 قدرت پلیس و حرف شنوی جامعه از پلیس قدرتمند و در عین حال مودب و مهربان به غیر خاطیان

4  سرعت عمل و حساسیت ورزی ،با وجودی که شهر ما از کمبود نیروی پلیس شاکی است. یک پلیس برای هر هزار نفرداریم.(اهمیت امنیت جانی و روحی شهروندان)

ای کاش خواهران و برادران دینی من در ایران هم از این امنیت برخوردار بودند.کاش بهای انسان در ایران هم به همین اندازه بالا بود. .کاش...


منوى اصلى

خانه v
شناسنامه v
پارسی بلاگv
پست الکترونیک v
 RSS  v

لوگوى وبلاگ

موضوعات وبلاگ

اوقات شرعی

اشتراک در خبرنامه

 

template designed by Rofouzeh