• وبلاگ : دکتر غريب
  • يادداشت : حرف حق
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام دكتر غريب

    جانا سخن از زبان ما مي گويي

    ممنون و سپاس

    ضمن عرض سلام مجدد عرض شود كه در سطر چهار عرايضم : ( ... بنده فعلا كاري بااين فرق ندارم ... ) را مي خواستم عرض كنم ، ببخشيد .

    سلام عليكم و تقريبا صبحتان بخير .

    در مطلب ضمن آرزوي ( سيستم بازرسي ) ميان حرف و عمل به آن يا بقول بعضي عمل و بعد حرف از آن ويا عمل به ( ؟ ) ! فرقي قائل شده ايد كه بنده فعلا اين فرق ندارم و فقط مي خواستم نظرتان بپرسم كه آيا مقصود از عمل مثل مثلا عمل عضوي از اعضاي حسي مي باشد ؟

    : ( چراكه ) تا مثلا دو چشم يا دو گوش و يا هر يك از اعضاي حسي ما مثلا : ( متمركز ) نشوند تحت حس مربوطه نه تنها قادر به كاري نيستند ، بلكه بي خبرند كه چه بكنند و براي چه و : ( كي ) ؟ كه در متن نويسنده - صداي عدالت _ از آن تعبير به مثلا : ( لله ) كرده بودند .

    اين نكته را در هر حركتي كه در جامعه از آن نام برده شود بوضوح مي توان مشاهده كرد .

    مثلا كي به عراق كه خود متجاوز به ايران ، كويت ووو بود حالا تجاوز كرده ؟

    آيا يكي از مثلا نيروهاي مثلا آمريكايي ؟ يا ( مجموعه ) يا به تعبير رسايش ( واحد ) ي كه از ان تعبير به نيروهاي متجاوز مي شود ؟ حالا فقط آمريكايي باشد يا انگليسي در اين مجموعه جاي ميگيرد بماند .

    آخه ديشب در يادداشت روز روزنامه ي كيهان صبح امروز خواندم كه آمريكا از سربازان كشور ديگري هم دارد استفاده مي كند در اين كار يا ( عمل ) ش .

    خب در اين صورت اين سربازان هم به ( مركز ) يت همان كه ( امام ) اين كارست در آمده اند ، حالا اين كه ( ائمه الكفر ) است و ( پوشش ) داده اينها را هم ، آمريكاست يا خود اين را هم يكي ديگر پوشش مي دهد بماند ، ( چراكه ) گويا نويسنده

    _ صداي عدالت _ نمي گويد ( يعني حرفش را نمي زند كه به آن حرف عمل كنيم ) كه نگاهمان را متمركز كنيم به ( آن ) كه تجلي مي كند در اين تجاوز ، بلكه همانطور كه در پيام قبلي هم بعرض رسيد ، فرموده اند :

    كه ( تجاوز هم ) ، متمركز و متجلي نيست فقط در شخص رهبري ( ش ) ... .

    بگذريم ، ممنون از حذف آن علامت كه به آن : ( وسيله ) توانستم ارتباطي برقرار كنم .

    سلام ما را به خانواده برسانيد و التماس دعا پس از نماز صبحتان .

    با اجازه فعلا خدا نگهدار .

    سلام عليكم .

    ببخشيد كه ديشب مزاحم اوقات شريف شدم .

    راجع به مطلب هم عرض شود كه هرچند نقل قولست ولي احتمال تاييدش مي رود .

    يعني گويا شما هم با ( جمهوري ) حتي ( اسلامي ) يش و حتي بقول نويسنده هم كه باشد مخالفتي نداريد .

    در حاليكه بنده بين آن و ماقبلش كه مشروطه ي سلطنتي فرق چنداني نمي توانم بگذارم ، مگر اينكه درست عكس آن باشد كه در متن آمده : كه حكومت، متمركز و متجلي نيست فقط در شخص رهبري... ، مگر اينكه مراد از تمركز يا تجلي چيز ديگري باشد .

    البته اين را براي نويسنده مي توان گفت و بتبع مويدش .

    ولي چيزي كه مي خواهم خدمت شما عرض كنم منظورتان از تعبير : ( سيستم بازرسي ) ست و حلا : ( سالم ) وووي آنهم بماند .

    كه در نوشته هاي قبلي شما هم به چشم مي خورد و دنبال فرصتي مي گشتم كه بخواهم توضيح دهيد كه آيا مثلا همين بازرسي هاي معمولست و فقط مشروط به اينكه مثلا سالم باشد ؟ يا سيستمي ديگرست كه در مثلا ايران بكار گرفته نشده هنوز ؟

    يادمان _ هم بنده وهم شما وهم صداي عدالت مثلا _ نرود كه حرف از مردم در اين سيستم است و مثلا قوه ي مجريه ، چه در مشروطه ي قبلي وچه اسلامي فعلي فراگير مردم ، مثلا در قواي ديگر ، باز هردو ، نيست و اينكه مثلا : ( دولت هفتادميليوني ) گفته مي شود چيزي بيشتر از : ( جمهوري ) را نمي رساند .

    يك مثال عرض كنم كه بهتر بعرض رسانده باشم .

    مثلا خانه خانواده را در بر مي گيرد ، ولي مدرسه و حتي مدرسه ي محل هم تمام ( مردم ) محل را پوشش نمي دهد ، درحاليكه مسجد مثل خانه مي باشد !

    البته مسجدي مثل مسجد النبي كه به اصطلاح خانه ي دولت يا حكومت هم بود ، نه مساجد حتي ايران كه تحت ( پوشش ) سازماني از سازمانهاي من درآوردي : ( جامعه ي مدني ) ست .

    بگذريم ، راستي آن علامت ديشب را يادگاري نگه داشته ايد ؟

    سلام ( ما ) را به ( خانواده ) و اگر باشد به جماعت و جمعه هم برسانيد و اميدوارم كه يكي از 313 جمعه اي باشيد براي ظهور آنكه ( تكيه ) به ( خانه ) ي خدا مي دهد و تكبيرش در جمعه ، جماعت و فراداي خانه ها بگوش مي رسد انشاءالله تعالي .

    با اجازه فعلا خدانگهدار .

    پاسخ

    سلام بر شما.راستش را بخواهيد خانه از پاي بست ويران است. تفاوت عميق کشورمان با کشورهايي مثل کانادا در همان روزهاي اول اقامت معلوم مي شود .عميق فکر نکردن درد اصلي ماست .از جارو کش گرفته تا دکتر تجصيلکرده اش تا فلان مسوول سياسي اش که در مجلس نشسته و اداي قانون گذاري در مي آورد.ولي وقتي حرف مي زند موضوع خنده مي شود براي راديو هاي اپوزيسيون.به انصاف که رجوع مي کني مي بيني .مسخرگي حرف ،غير قابل انکار است.