• وبلاگ : دکتر غريب
  • يادداشت : درس از واقعه ي عاشورا.
  • نظرات : 3 خصوصي ، 19 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     

    سلام

    مطلب مفيدي بود

    اميدواريم ياد بگيريم قبل از هر كاري ، هر موضع گيري اي و هر اظهار نظري ، درست و بدونه وابستگي فكر كنيم

    موفق باشيد

    تا بعد

    يادمون باشه ،


    ظهر عاشورا ، حاشيه ها ،


    نماز اول وقتُ ازيادمون نبرن .


    يادمون باشه ،


    امام حسين (ع) نمازشون به تاخير نيفتاد .


    يادمون باشه....



    راستي جواب سئوال رُ جمعه ميدم

    با عرض سلام و تسليت.....به نظر من عشق بهترين و زيبا ترين انگيزه براي ادامه دادن هست....و اي كاش فراموش نكنيم كه اگر عشق پايه و اساس عقلاني نداشته باشه منجربه نابودي احساس انسان و در نهايت خود انسان ميشه....پس چه بهتر كه همسفر قدمهاي عشق عقل باشد......مطلب بسيار زيبائي بود......ممنون ....موفق باشيد در پناه حق.....
    پاسخ

    سلام.متقابلآ تسليت عرض مي کنم.ممنون از نظر و دعايتان.

    سلام عليكم .

    اول اينكه به نشاني لينكدوني وبلاگ شما ، كتابهاي استاد مطهري ، آشنايي باعلوم اسلامي 1 ، صفحه ي 30 ( آن پرسش را مي توان ديد كه عبارتست ) : آيا منطقي در جهان به وجود آمده كه خطاسنج ماده و مصالح استدلال باشد يا نه ؟

    ديگر اينكه يه نگاهي هم به نوشته ي جديد انداختم .

    راستي : عقل را که پيش نياز عشق است ... .

    يعني چه ؟

    اينكه همان حرفيست كه در يكي از نوشته ها در وبلاگ ( هيئت عاشقان سيدالشهداء ) آمده ؟

    حتي علاقه و محبت هم پيش نياز عاقل شدنست ، چه رسد به عشق كه اول موجوديت خود را ، چه بعنوان عربيت و چه عجميت ، ثابت كند تا بعد بريم ببينيم كه جايگاهش ( پيش ) از عقلست يا پس از آن .

    آري ، در فرمايش امام علي عليه السلام به شكل صعودي كه : الحواس ائمه الاعضاء ، القلوب ائمه الاحواس ، الافكار ائمه القلوب و العقول ائمه الافكار ، عضو ، حس و قلب پيش از فكر و عقلند ، و عشق هم كه مي خواهد بگويد كه كار دل يا قلب است ، و بنابر اين بله اول عاشق مي شويم و بعد متفكر و بعدش هم عاقل و به اين ( معنا ، نه فقط صورت !؟) پيش نياز فكر و عقل هم مي شود گفتش .

    خلاصه اي عبارت در نوشته را كه يه نگاهي سريع به آن انداخته بودم توجهم را جلب كرد و گفتم كه بعرض برسانم .

    هر چند مقصود بيشتر خدمت رسيدن بود و بعد هم كه نشاني پرسش استاد شهيد را فرموده بوديد كه بعرض رسيد .

    بعد از ظهرتان بخير و فعلا خدانگهدار .

    پاسخ

    سلام عليکم.ممنون از ادرستان .حتمآ سر ميزنم.البته بايد عشق را معني کرد بعد راجع به پيش نيازي اش حرف زد.عشق را نيروي محرکه اي ميدانم که سبب ميشود سختي راه بر عاشق هموار شود.اما عقل را چراغي ميدانم که راه را روشن مي کند تا راه را از بي راهه بشناسيم.عاشق بي چراغ راه گم مي کند.البته اگر بگوييد که تا عشقي نباشد کسي دنبال چراغ نمي گردد تا راه بجويد، راست گفته ايد. ومن جوابي ندارم به شما بدهم. آيا اين عشق با عشقي که به نيروي محرکه تشبيه شد يکي است آيا اکتسابي است يا فطرتآ همه دارند؟ نمي دانم!
     <      1   2